سفارش تبلیغ
صبا ویژن

متن سخنان رهبر در جمع مردم کازرون

ارسال شده توسط حاجی در 87/2/23:: 5:21 عصر

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مردم شهرستان کازرون (16/2/1387)

بسماللَّهالرّحمنالرّحیم

الحمدللَّه ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین؛ سیّما بقیّةاللَّه فى الارضین.

خداى متعال را سپاسگزارم که این توفیق را به این بندهى حقیر عطا فرمود که در جمع پر شورِ مؤمنِ انقلابىِ مردم کازرون در این سفر بتوانم شرکت کنم. من در واقع به مردم کازرون بدهکار بودم؛ در سفرهاى قبلى در دوران ریاست جمهورى به استان فارس، این توفیق دست نداده بود؛ خدا را سپاسگزارم که تفضل فرمود و من توانستم از این شهرى که از لحاظ سابقهى تاریخى، از لحاظ نشانههاى عمیق انقلابى، یکى از درخشانترین شهرهاى فارس، بلکه سراسر کشور محسوب میشود، دیدار کنم و در جمع شما برادران عزیز، خواهران عزیز شرکت کنم. این جلسه هم بحمداللَّه مالامال است از ذوق و معنویت و روحیهى انقلابى و اعتقاد عمیق دینى؛ و این یکى از تفضلات پروردگار به شما مردم عزیز است که پاداشى است براى تلاش طولانى مدتِ شما در گذشتهى تاریخ در مجاهدت در راه خدا.

کازرون در تاریخ نزدیک به دوران معاصر ما، یک شهر شاخص و بهیادماندنى است. در دوران تجاوز دولت استعمارگر انگلیس به خلیج فارس، کازرونىها جایگاه بزرگى را در مبارزه به خودشان اختصاص دادند. در دوران نهضت ملى شدنِ نفت، در تبعیت از مرحوم آیتاللَّه کاشانى (رضوان اللَّه علیه) این مردم نقش آفریدند. در پانزدهم خرداد، مردم کازرون جزو مردم شهرهائى بودند که حضور برجسته و روشنى را از خود نشان دادند. در سال آخر مبارزات و نزدیک پیروزى انقلاب هم جوانان کازرونى و مردم مؤمن این دیار در مقابلهى با رژیم طاغوت آن چنان استقامتى، آن چنان قیامى از خود نشان دادند که در میان یازده شهرى که در سرتاسر کشور در آنها حکومت نظامى اعلام شد، یکى شهر کازرون بود؛ این خیلى اهمیت دارد. در همان دوره هم باز کازرون شهدائى را تقدیم کرد.

در وادى علم و ادب و تربیتِ انسانهاى برجسته هم تاریخ گذشتهى کازرون، تاریخ پر افتخارى است؛ علاوه بر اینکه نسبت سلمان فارسى - چهرهى شاخصِ زندهى برجستهى همیشگىِ تاریخ اسلام - این صحابى بزرگوار به این منطقه هم خود مایهى افتخار است. البته سلمان فارسى متعلق به همهى ایران است؛ همهى مردم ایران، همهى فارسىزبانان، همهى کسانى که ستایش پیامبر اکرم از مردم فارس، متوجه آنهاست، مفتخر به جناب سلمانند. سلمان متعلق به کشور ماست، متعلق به ملت ماست. مردم کازرون، ولادت او را در میان خودشان و در این ناحیه میدانند؛ مردم اصفهان، نشو و نماى او را در منطقهى اصفهان میدانند؛ منافاتى هم ندارد. علاوه بر شیراز، علاوه بر استان فارس و شهر کازرون و دشت ارژنه، که نام مبارک سلمان فارسى را به خودشان متوجه میکنند و حق هم دارند، و علاوه بر مردم اصفهان که بر نشو و نماى این عنصر الهى مدعىاند که در میان آنها بوده است و حق هم با آنهاست، همهى مردم ایران - از دور و نزدیک - مفتخرند به شخصیتى مثل سلمان.

قالوا ابوالصّقر من شیبان قلت لهم

کلاّ و لکن لعمرى منه شیبانُ

نباید گفت سلمان فارسى از فارس یا از ایران است، باید گفت فارس و ایران از سلمان فارسى است. مقام ایمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت در راه خدا، پیگیرى براى رسیدن به سرچشمهى زلال حقیقت، آن چنان یک انسانى را بالا میبرد که پیغمبر بفرماید: «سلمان منّا اهل البیت». او را جزو اهل بیت به حساب بیاورد؛ و شخصیتهائى مثل جناب ابىذر و عمار و مقداد و دیگر صحابىها در مقام تقویم و مقایسه در رتبههاى بعد از سلمان قرار بگیرند؛ این براى ما درس است، این براى جوان ایرانى الگوست؛ یعنى حقیقت را جستن، جستجو کردن، یافتن و بر آن پاى فشردن. این آن چیزى است که سلمان را سلمان میکند؛ همچنانى که مجاهدت، صفا، پایبندى به عقیدهى حقى که آسان به دست نیامده است، مردم کازرون را به یک مردم نمونهاى تبدیل میکند که یاد مردم کازرون، نام مردم کازرون، نام شهر کازرون در ذهن انسانى که علاقهمند به سرنوشت این کشور است، همواره ثبت و حک میشود. اینها شرافتهاى حقیقى است. در مشخص کردن سلسلهى ارزشهاى اسلامى، ما روى این ارزشها تکیه میکنیم. زن و مرد کازرونى، جوان کازرونى براى اینکه در منطق اسلام جزو اشراف به حساب بیایند و شریف محسوب بشوند، روى این چیزها باید تکیه کنند: روى استقامت و ایستادگى و ثباتقدم بر آن سخن حقى که آن را شناختهاند و از آن پیروى کردهاند و به آن دل بستهاند. این مایهى شرافت است؛ «اشراف امّتى حملة القرآن و اصحاب اللّیل». دیگران صاحبان ثروت را، صاحبان مقام را، اشراف میدانند. اسلام معیارش براى تعیین شریف، معیار دیگرى است. هرکه بیشتر در راه خدا مجاهدت میکند، هرکه بیشتر و عمیقتر به مبانى الهى دل میبندد، هرکه صادقانهتر در این راه قدم میگذارد، شرافتش پیش پروردگار بیشتر است. این شرح اخلاص و ارادت قلبى ما به شما مردم عزیز کازرون که بدانید همچنانى که شما به مسئولین کشور و به این بندهى حقیر اظهار محبت میکنید، دل ما هم از محبت شما مردم لبریز و مالامال است.

اشاره کردم به گذشتهى غیرتمند انقلابى مردم کازرون. به همین دلیل هم مردم کازرون و کلاً به یک معنا استان فارس، از نظر رژیم طاغوت یک استان مطلوب نبود؛ یک استان مغضوب به حساب مىآمد. نگاه کنید به شیراز و ببینید تلاش فرهنگسازىهاى طاغوتى را، تلاش استحاله را در آن دورهى طاغوت. این را مقایسه کنید با فعالیتهائى که یک دولت باید براى یک استانى مثل استان فارس انجام بدهد؛ از لحاظ عمرانى و آبادانى. مىبینید که در رژیم طاغوت کأنه براى آبادانى این استان و ساخت زیربناهاى لازم براى رشد این استان، توجهى نشده است. راههاى استان مشکل دارند؛ آب استان مشکل داشته است، سدبندى، راهسازى، ایجاد صنایع بزرگ در سرتاسر این استان مورد غفلت قرار گرفته است. استانى در قلب کشور و با این عظمت تاریخى، از لحاظ راههاى مواصلاتى و ارتباطى جزو استانهاى عقبافتاده محسوب میشده است؛ نمیخواستند. نگاه به این استان و به طور کلى به مسائل کشور در دوران حاکمیت طاغوت، نگاه دلسوزانه، علاججویانه و معطوف به رفع مشکلات نبود. نگاه، نگاه دیگرى بود؛ با محاسبات دیگرى بود.

شما ببینید آن روزى که راهآهن به این کشور آمد، آنچه که در وهلهى اول به ذهن هر کسى میرسید، این بود که مرکز کشور را از راه این استانهاى مرکزى - یعنى اصفهان و فارس - به خلیج فارس متصل کنند؛ این طبیعىترین کارى بود که در این کشور ممکن بود انجام بگیرد. اینها این کار را نکردند. آن نویسندهى سیاسى انگلیسى که خودش سیاستمدار است - وابستهى به همان دستگاه استعمارى خائنِ به منافع این کشور - در کتابى که نوشته - که ترجمه شده به فارسى - به نام «ایران و قضیهى ایران»، اعتراف میکند که راهآهن ایران باید از تهران مىآمد، از مرکز کشور - از استان اصفهان، از استان فارس - عبور میکرد، میرفت تا میرسید به خلیج فارس؛ اما این کار انجام نگرفت. راهآهن ایران را در دوران طاغوت، در دوران رضاخان، با محاسبهى منافع قدرتهائى که دشمنان بزرگ این کشور محسوب میشدند - یعنى انگلیس و روسِ آن روز - کشیدند، اسمش را هم گذاشتند راهآهن سراسرى! دروغ محض؛ کدام سراسرى؟ براى اینکه جبههى آن روزِ متفقِ جنگ - یعنى انگلیس و روس - بتوانند در دو طرف کشور ما سلاح و مهمات منتقل کنند، از نفت کشور بتوانند استفاده کنند، آمدند از بخشى از خلیج فارس، آن هم با یک فاصلهاى، راهآهنى کشیدند به تهران؛ از آنجا هم به بخشى از دریاى خزر، براى اینکه قشون روس و قشون انگلیس بتوانند به همدیگر متصل شوند و سلاح و تجهیزات و امکانات منتقل کنند و نفت ایران را بردارند ببرند هرجائى که میخواهند، مصرف کنند. یعنى سیاست حاکم بر یک عمل عمرانى در کشور که عبارت است از ساخت خط آهن اینقدر تحت تأثیر سیاستهاى استعمارى و نفوذ بیگانگان در کشور انجام میگرفت. آن وقت نتیجه این میشود که شیراز در قلب کشور راهآهن ندارد. البته به فضل الهى، به توفیق الهى، اولاً در این سالهاى دوران انقلاب از لحاظ راههاى مواصلاتى در این استان کارهاى خوبى انجام گرفته؛ ثانیاً همین خط آهن و همین راههاى متصلکنندهى این منطقه به مناطق آب و مناطق دیگر کشور، به لطف الهى، به حول و قوهى الهى، به دست جمهورى اسلامى انجام خواهد گرفت؛ این کار خواهد شد. این حقِ استان فارس است و باید انجام بگیرد. در همهى زمینهها، بخصوص در سالهاى اخیر بحمداللَّه کارهاى خوبى انجام گرفته است؛ در زمینهى صنایع، صنایع بزرگ، سدسازى و غیره. و این رشتهى کار خدمات تولیدى براى این استان، مثل بقیهى استانها، آنچنانى که شایستهى آنهاست و حق آنهاست، به وسیلهى دولتها باید انجام بگیرد و به توفیق الهى انشاءاللَّه انجام خواهد گرفت.

ملت ایران وجود خود را، هستى خود را در راه رسیدن به این آرمان بزرگ به میدان آورد. در حقیقت ملت ایران در دوران انقلاب اسلامى احساس هویت کرد. آنچه که دشمنان، دشمنان بنیانى این ملت همیشه میخواستهاند و دنبال میکردهاند، این بوده است که از این ملت سلب هویت کنند. وقتى یک ملتى احساس شخصیت نکرد، احساس هویت نکرد، راحتتر زیر بار میرود؛ گذشتهى او را انکار میکنند، امکانات او را انکار میکنند، قدرتهاى درونى و ذاتى او را انکار میکنند، براى اینکه بتوانند براحتى آن ملت را، آن کشور را در مشت بگیرند. این کارى بود که در دوران استحالهى فرهنگى، یعنى دوران منحوس پهلوى، در این کشور با شدت ادامه پیدا کرد و روز به روز در آن سالها تقویت شد.

جمهورى اسلامى، جهت را صد و هشتاد درجه تغییر داد. ملت ایران احساس هویت میکند؛ هویت اسلامى که هویت ایرانى هم نشأتگرفتهى از همین هویت اسلامى است. احساس میکند که ایران اسلامى همان هویت گمشدهاى است که بایستى این ملت دوباره آن را به دست بیاورد و بر اساس او، آرمانهاى خود را معین و برنامهریزى کند و تلاش و مجاهدت خود را شکل دهد. این کارى است که ملت ما بخوبى انجام داده است و دارد انجام میدهد. من این آیههاى یأسى را که بعضى پى در پى تکرار میکنند، مطلقاً قبول ندارم و آنها را انکار میکنم. من با اطلاع از مسائل گوناگون کشور بزرگ و ملت عظیمالشّأنمان بالعیان مىبینم که این ملت و جوانان این ملت با گذشت زمان و تقریباً سه دهه از آغاز پیروزى انقلاب، نسبت به مبانى انقلاب عمیقتر، پختهتر و مجربتر شدهاند.

شور انقلابى مثل یک شعلهاى است که بلند میشود، ممکن است این شعله فرو بنشیند؛ اما آن هیزمهاى محکمى که با این شعله توانسته است آتش بگیرد و خود را به سمت مشتعل شدن و برافروخته شدن و گداخته شدن پیش ببرد، تأثیرشان از آن شعله بیشتر است. شعله فرو مىنشیند، اما آتشهاى ماندگار - که برکت هم از آن آتشهاى ماندگار براى یک ملت به وجود مىآید - روز به روز بیشتر میشود.

امروز دشمنان ملت ایران درماندهاند در مقابل حرکت این ملت؛ نمیدانند با این ملت چه کنند. من به شما مردم عزیز کازرون و این منطقه و شما جمعیت صمیمى که در اینجا جمع شدهاید عرض کنم: دشمن نظام جمهورى اسلامى، یعنى شبکهى استکبار جهانى - نه فقط حکومت آمریکا یعنى آن مجموعهى سردمداران قدرت اقتصادى ظالمانهى امروز دنیا که دولتها را مىآورند و میبرند؛ در همین کشورهائى که به نام دموکراسى معروف شدهاند، در خود آمریکا و در بعضى از کشورهاى دیگر که با شبکهى صهیونیستى پیوند استوار دارند، اینها هستند. دولتهائى که با این شبکهى پرنفوذ و پرقدرتِ مستکبر جهانى در ارتباطند، منافع خودشان را در برابر نهضت اسلامى و بیدارى اسلامى در خطر مىبینند؛ این منافع نامشروع را در تهدید مىبینند. دشمن، آنهایند. این دشمن از همهى وسائل ممکن براى مواجههى با این ملت استفاده کرده است و در مانده است. شما ببینید در این سى سال چه کار میتوانستند بکنند که نکردند. هر کارى نکردند، به خاطر این بوده است که در حساب زیان و سود، در حساب فایده و ضرر وقتى محاسبه کردند، دیدهاند فایده ندارد، برایشان ضرر بیشترى دارد. اگر کارى نکردند، به خاطر این است که محاسبه کردهاند، دیدهاند برایشان مضر است اگر این کار را انجام دهند. والّا هر کارى که توانستند و برایشان مضر نبوده، انجام دادهاند؛ محاصرهى اقتصادى کردهاند، حملهى نظامى کردهاند، کودتاى نظامى در داخل راه انداختهاند، در بین جمعیت کشور افراد ضعیفالنّفسى را گوشه و کنار پیدا کردهاند، با خودشان همراه کردهاند، تبلیغات با زبان آنها، با نفَس آنها علیه انقلاب انجام دادهاند، حتّى با کمونیستها در این مملکت ساختهاند.

استکبار آمریکائى که یک روزى دشمن علنىاش در دنیا مارکسیزم و کمونیزم بود، براى مقابلهى با ملت ایران گشتند گرایشهاى چپ و کمونیستهاى زهوار دررفتهى قدیمى را گوشه کنار پیدا کردند؛ با آنها هم ساختند! شاید بتوانند به ملت ایران صدمهاى بزنند؛ اما در همهى این قضایا ناکام ماندند. ملت ایران بر آنها غلبه کرد.

امروز ما باید بدانیم این دشمن ناکام ماندهى در مقابل ملت ایران نقشهاش چیست. باید بیدار باشیم: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس». اگر صحنه را بشناسیم، عرصه را بشناسیم، دشمن را بشناسیم، نقشهى دشمن را بدانیم، غافلگیر نخواهیم شد. باید این را بداند ملت ایران. بحمداللَّه ملت ما، ملت هوشیارى است؛ زبانآوران و سخنگویان و صاحبدلان و روشنفکران زیادى هم در میان علماى دین، در میان علماى دانشگاه هستند که مردم را ارشاد میکنند، راهنمائى میکنند. جوانان پر شورِ ما هم در عرصههاى مختلف رشد پیدا کردهاند. امروز در میان مردم ما، جوانان بسیجىِ ما در میدانهاى علم، در میدانهاى تجربه، در میدانهاى فناورىهاى دشوار پیشرفت کردهاند. ملت، یک چنین ملتى است. بنابراین شناخت صحنه براى ملت ما مشکل نیست.

من به شما عرض میکنم، امروز یکى از نقاطى که دشمنِ ما بر روى آن سرمایهگذارى میکند، مسئلهى اختلافات است. اختلافِ بین این مذاق سیاسى، با آن مذاق سیاسى؛ اختلاف بین این استان با آن استان؛ اختلاف بین این سلیقه با آن سلیقه؛ اختلاف بین این مذهب با آن مذهب؛ یکى از راهها این است. البته در دنیاى اسلام این را دنبال میکنند. همین اخیراً در یک گزارشى دیدم و خواندم پارلمان انگلیس به دولت کشورشان - مال همین چند هفته پیش است - سفارش میکند که در دنیاى اسلام، آن نقاطى که فرقههاى اسلامى و مذاهب اسلامى در آنها با هم توافق ندارند، آنها را جستجو کند، پیدا کند، بر روى آنها تکیه کند؛ یعنى ایجاد اختلاف؛ یعنى جنگ بین مذاهب اسلامى. در داخل هم به یک شکل دیگرى، همانطور که عرض کردیم، این را دارند دنبال میکنند.

یکى از راهها، سرگرم کردن جوانان است. من به جوانهاى کشور چند سال قبل از این گفتم آیندهى کشور مال شماست، بروید دنبال علم، دنبال نوآورى علمى. و جوانهاى دانشگاهىِ ما پاسخ مثبت دادند؛ اساتید مجرب ما در این میدان با حضور خود، با جدیت خود، کار را پیش بردند. امروز که نگاه میکنیم، مىبینیم نسبت به ده سال، پانزده سالِ قبل از این، پیشرفت علمى کشور بسیار چشمنواز و چشمگیر است، بعد از این هم همین خواهد بود. جوان را سرگرم کردن، مشغول کردن به لهو و لعب، به چیزهائى که او را از مسیر اصلى زندگى انقلابى ملت ایران دور میکند، یکى از برنامههاى آنهاست. دیانت جوان ما، تقوا و پارسائى و پاکدامنىِ جوان ما براى آنها نامطلوب است.

ما باید در مقابل این، براى خودمان مصونیت ایجاد کنیم. ملت ایران با وحدت خود، اتحاد و همبستگى خود، با تلاش و مجاهدت خود، با جدى گرفتن حرکت عظیم ملت ایران به سوى قلههاى کمال، میتواند بر دشمن فائق بیاید و به توفیق الهى بر دشمن فائق خواهد آمد.

خداى متعال در طول این سى سال به ما کمک کرده است. در برهههاى مختلف کمک الهى را، دست قدرت الهى را پشت سر این ملت، آدم مشاهده میکند و مىبیند. یکیش همین است که امروز دولتى که مظهر استکبار است - دولت آمریکا دچار مشکلات فراوانى است. ناکامىهاى دولت آمریکا، چیز کوچکى نیست. به همین هفت، هشت سال اخیر نگاه کنید؛ در قضیهى فلسطین شکست خوردند، در زدودن فکر فلسطین از ذهن ملتها شکست خوردند؛ در تسلط بر سرنوشت ملت عراق شکست خوردند، آن حکومت مطلقهى یک جانبهاى که میخواستند در عراق به وجود بیاورند، ناکام ماندند. نامزد ریاست جمهورى آمریکا - همین دو سه روز قبل از این - اعلام کرده است که حملهى آمریکا به عراق به خاطر نفت خاورمیانه بود. یک غوغائى را در مطبوعات و در رسانههاى آمریکا، حرف این نامزد ریاست جمهورى درست کرده. خوب، این حرفى است که ما روز اول گفتیم. آن روزى که آمریکا براى حملهى به عراق مقدمهسازى میکرد، و آن روزى که این حمله را انجام داد، ما صریحاً و علناً گفتیم شما دروغ میگوئید که میگوئید دنبال آزادسازى مردم عراق آمدهاید؛ نه، شما دنبال اسارت مردم عراقید. «چو دیدم، عاقبت گرگم تو بودى». صدام، گرگ ضعیفترى بود نسبت به نیروهاى اشغالگر آمریکائى. آمدند، گفتیم براى نفت آمدهاند؛ نه فقط نفت عراق، بلکه براى نفت منطقه؛ براى اینکه یک پایگاهى در خلیج فارس با زور و قدرت، نه با سیاست، به دست بیاورند. آمریکائىها به این نیت آمدند. حالا این آقاى نامزد ریاست جمهورىِ حزب جمهوریخواه آمریکا صریحاً این معنا را اعتراف میکند و میگوید من یک نقشهاى دارم که آمریکا دیگر احتیاج به نفت خاورمیانه نداشته باشد، که مجبور نباشد جوانهایش را به میدان جنگ بفرستد. یعنى ملت آمریکا از این حرکتى که دولت آمریکا برایشان سازماندهى کرده است، از جنگ عراق و از اشغال عراق، آنقدر متنفرند و آنقدر ناراحتند که یک نامزد ریاست جمهورى براى اینکه آراء مردم را جلب کند، روى این نقطه تکیه میکند.

این ناکامى دولت آمریکا نیست؟ ناکامى از این بالاتر؟ در فلسطین ناکام شدند، در عراق ناکام شدند، در تسلط بر افغانستانِ ضعیف حتّى ناکام شدند، در پیاده کردن نقشههاى خود در کشور لبنان ناکام شدند. البته زبانشان باز است، تهدیدشان همیشگى است. ابرقدرتها، بیش از آنچه با واقعیت حقیقىِ وجود خودشان زندگى کنند، با تهدید خودشان زندگى میکنند، براى اینکه طرف مقابل را مرعوب کنند.

ملت ایران این راز را کشف کرد و در مقابل تهدید آمریکا و دیگر ابرقدرتها و دیگر متجاوزین و قلدرها و یاوهگوها مرعوب نشد و نخواهد شد.

ولى من به شما عرض بکنم: عزیزان من! مردم مؤمن و جوانان پرشورِ کازرونى! و همهى جوانان در سرتاسر کشور! این مرعوب نشدن صفت خیلى خوبى است، این شجاعت خصوصیت ممتازى است، این آگاهى و هشیارىِ بر توانائى درونى خود، امتیاز بزرگى است؛ اما اینها هیچکدام کافى نیست؛ اینها لازم است، اما کافى نیست. همه باید تلاش کنیم، دولت و ملت باید تلاش کنند؛ این کشور باید به عنوان یک الگوى اسلامى ساخته شود. جنبههاى اقتصادى، جنبههاى فرهنگى باید به وسیلهى مسئولان، به وسیلهى مردم، به وسیلهى آحاد جوانان باید مورد اهتمام قرار گیرد؛ همه باید احساس مسئولیت کنند.

و اگر بخواهیم این مسئولیت در کشور جواب دهد، و مسئولان کشور به کمک مردم بتوانند ایرانِ آینده را آنچنانى که لایق ایرانى و لایق نام مقدس اسلام است بسازند، راهش این است که ارتباط میان مردم، ارتباط میان ملت و مسئولان کشور - همچنانى که امروز هست - یک ارتباط مستحکم و صمیمانه باقى بماند. هر کس ملت را به تفرقه دعوت کند، هر کس سعى کند میان ملت و مسئولان کشور فاصله بیندازد، هر کس بر طبل اختلافات بکوبد، کارى بر خلاف مصلحت این کشور و این ملت انجام داده است؛ هر کى میخواهد باشد.

اتحاد را، اتفاق را، وحدت کلمه را، حسنظن به یکدیگر را باید حفظ کرد. قرآن میگوید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیرا»؛ دلهاتان را با هم صاف کنید، دست در دست هم پیش بروید؛ شک نداشته باشید که خداى متعال این چنین ملتى را، این چنین دلهاى صادقى را، این چنین گامهاى استوارى را کمک و حمایت خواهد کرد.

بحمداللَّه با تفضلات الهى، ملت در همه جا آماده است، مسئولان کشور هم آمادهاند؛ مسئولان کشور هم آمادهى خدمترسانىاند و این ملت و این مسئولین میتوانند بر همهى مشکلات فائق بیایند و بر همهى مشکلات فائق خواهند آمد. بدانید؛ دشمنان میگویند جمهورى اسلامى عمرش از فلان قدر بیشتر نخواهد شد؛ من میگویم این دشمنان همه در حسرت زوالِ جمهورى اسلامى خواهند مُرد. و ملت ایران سربلند، سربلند و آبرومند در دنیا خواهد ایستاد و روز به روز رفعت مقامِ ملت ایران بیشتر خواهد شد.

آن روز ما ممکن است نباشیم، اما شما جوانها هستید. یادتان باشد، راه، راه اسلام است؛ راه خداست. اگر میخواهید این کشور کهن، این کشور پر برکت، این مهد تمدن و فرهنگ به جاى حقیقى خود برسد و براى کشورهاى دیگر الگو شود، باید راه اسلام و تمسک به اسلام را هرگز از یاد نبرید. امیدواریم دعاى حضرت بقیة اللَّه (ارواحنا فداه) شامل حال همهى شما مردم عزیز باشد.

من تشکر میکنم از این محبتى که کردید، از این اجتماعى که انجام دادید، از آن سرود دستهجمعىِ پرشور و باحالى که همه با هم اجرا کردید و امیدوارم انشاءاللَّه خداوند متعال الطاف و برکات و تفضلاتش را بر شما مردم کازرون و بر سراسر استان فارس همیشه شامل بدارد و همهى شما را مشمول لطف و رحمت خود قرار دهد.

پروردگارا! دلهاى پاک این جوانان عزیز، این مردم عزیز، این زن و مرد مؤمن را با انوار هدایت خود و دستگیرى خود نورانى بفرما؛ ملت ایران را سرفراز کن؛ بر دشمنانش پیروز کن؛ دشمنانش را منکوب و مقهور و ذلیل بفرما. پروردگارا! قلب مقدس ولى عصر را از ما راضى و خشنود کن؛ ما را سربازان حقیقى آن بزرگوار قرار بده؛ روح مطهر شهیدان، روح مبارک امام شهیدان را روز به روز متعالىتر بگردان.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته





بازدید امروز: 40 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 180235
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ