سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روز پرستار

ارسال شده توسط حاجی در 89/1/31:: 12:2 صبح

دیروزمیلادحضرت زینب(س) وروز پرستار بود
این روز عزیز رو  به همه تبریک عرض میکنم
پرستاری واقعا از جمله شغل هایی هست که بسیار بسیار سخت هست
کلا شغل ههای پزشکی وپیراپزشکی (شغل هایی که با بیمار سر و کار داره) خیلی سخت هست
از همه نظر سخت هست ،شب،روز،تعطیل،غیر تعطیل،وقت،بی وقت و.... باید برن سرکارتازه خدا نکنه که با یه بیمار یا همراه بیمار  بداخلاق برخورد کنن، اونوقت دیگه خستگی کار به تنشون میمونه
خلاصه اینکه کارشون واقعا خداپسندانه هست
به همین بهونه خواستم از زحمات تمام پرستاران و کلا کارکنان بخش پزشکی وپیرا پزشکی کشور قدر دانی کنم


نوروز 89

ارسال شده توسط حاجی در 89/1/22:: 9:44 عصر

از جنوب که برگشتم(راهیان نور) دو – سه روز درگیر برخی از کارهای اردو بودم، دیگه به هر زحمتی بود بعضی هاشو انجام دادم ویه مقداریش رو هم سپردم به بچه ها،ساعت 10شب بود، سریع اومدم وکیفمو پیچیدم که برم شیراز( از اول این ترم هنوز نرفته بودم شیراز والانم که فقط 2روز مونده بود تا پایان سال واگه نمیرفتم خانواده خیلی شاکی میشدن).
کیفمو سریع جمع کردم و زنگ زدم ترمینال، یه بلیط برا 11:30شب داشت و منم اونو گرفتم، زنگ زدم آژانس، گفت چند دقیقه ای طول میکشه تا ماشین بیاد، کیفمو برداشتم که برم، موبایلم زنگ خورد، بابام بودن، تعجب کردم، چرا از خونه زنگ نزدن وبا موبایلشون زنگ زدن؟ جواب دادم:
من:سلام
بابا:سلام
من: حالتون خوبه؟
بابا: ممنون، شکر خدا
من: چه خبر؟ کجا هستید؟
بابا: دروازه قرآن رو تازه رد کردیم، داریم میایم اصفهان؟
من: چرا؟
بابا: میایم دنبال تو تا بریم مشهد
من : مشهد؟
بابا: آره
من: جدی؟ خوب چرا قبلا نگفتید؟ من داشتم میرفتم ترمینال بیام شیراز
بابا: آخه اتفاقی شد، همینطوری نشستیم تو ماشین واومدیم
من: خوب پس من منتظرم
سریع تماس گرفتم وبلیط رو کنسل کردم، آژانس رو هم همینطور. وساکمو باز کردم وبا اشتیاق تمام وسایل مسافرت رو گذاشتم تو کیفم و به امید اینکه قراره برم پابوس آقا خوابیدم.
حدود اذان صبح بود که خانواده رسیدن اصفهان(قبلا اومده بودن خونم تو اصفهان، به همین دلیل مستقیم اومده بودن در خونه)
یه صبحونه، یه استراحت مختصر تو خونه من وبعدش حرکت به سمت مشهد.
جاده خیلی شلوغ بود، عجیب شلوغ،شب رو تو یکی از شهرهای توی راه خوابیدیم وصبح ادامه مسیر دادیم، به دلیل شلوغی جاده نمیشد تند حرکت کرد، توی اکثر مسیر حتی نمیشد سرعت رو به حداکثر سرعت مجاز هم رسوند. خلاصه دیگه به هر سختی بود رسیدیم مشهد.................
 از یه مسیری که خلوت تر بود(مسیری به جز مسیر اصلی) خودمونو رسوندیم تا نزدیکای حرم وبقیه مسیر رو با اشتیاق رفتیم به سمت حرم، حدود نیم ساعت قبل از سال تحویل بود که رسیدیم حرم.............


آغاز سال 1389

ارسال شده توسط حاجی در 89/1/12:: 4:54 عصر

سلام
سال 1389هم شروع شد
شروعش برا من خیلی عالی بود
چون به صورت خیلی اتفاقی وناباورانه امام رضا طلبید و رفتم پابوسش و سال جدیدمو تو حرم آقا شروع کردم
یه سری مطالب  هست که ایشالا میزارم برا پست های بعدی
این پستمو میخوام هدیه کنم به تمام عاشقای امام رضا(ع):

بیاید با هم بریم زیارت امام رضا(ع)
از بازرسی باب الرضا وارد صحن رضوی بشیم.
بریم سمت ورودی صحن قدس، از راهروی بین صحن قدس وصحن مسجد گوهرشاد وارد صحن گوهرشاد بشیم، همینجا بایستید، آروم آروم سرتونو بیارید بالا... وای، چی میبینیم، گنبد قشنگ آقا... وای که چقدر من این صحنه رو دوست دارم، هر دفعه آقا میطلبه میرم مدت ها وای میسم اونجا و به گنبد زل میزنم، خیلی حال میده، کفشامون در بیاریم بدیم به کفشداری، یه زیارت نامه بردارید، صفحه 52 رو باز کنید، اذن دخول رو بخونید: «الهم وقفت علی باب من ابواب بیوت نبیک.......» حالا همزمان با ورودمون به حرم بگیم: «باسم الله وباالله و فی سبیل الله علی ملة رسول الله .........» حالا بریم جلو ، آروم آروم سرمونو بیاریم بالا، ضریح زیبای آقارو نگاه کنیم،از پله ها بریم پایین و روبروی حرم شروع به خوندن رزیارت نامه کنیم...........زیازت نامه بالا سر وبعدشم پایین پا، نماز رو هم تو قسمت بالا سر حضرت بخونیم، دعا برا دیگران یادمون نره.
در آخر هم اینو بگم که برای تمام کسایی که تاحالا وبلاگمو خوندن یه نماز تو حرم خوندم

اینم عیدی من به شما:

این عکس رو مختص شماها گرفتم،‏یعنی به نیت اینکه بزارم اینجا و شماها ببینید این عکس رو گرفتم


آخرین روزهای سال

ارسال شده توسط حاجی در 88/12/27:: 12:30 صبح

سلام
جاتون خالی بود جنوب(مناطق جنگی)، چه حالی داد، ایشالا هرچه زودتر روزی همتون بشه
وایشالا که شهدا توی زندگیمون همینطور کمکمون کنن

الان دیگه آخرین روزهای سال هست
اول اینکه الحمدلله امسال هم با بالا رفتن آگاهی مردم در چهارشنبه سوری حوادث کمتر از پارسال شده بود ، تقریبا اصلا قابل قیاص به سالهای گذشته نیست، اصلا امسال سر و صدا هم کم بود
به این امید که هممون به سمت شادی های بی خطر بریم
بعد هم اینکه از کارهای بسیار خوبی که توی ایام تعطیلات نوروز انجام میشه مسافرت های نوروزی هست، که واقعا خوب و به یاد ماندنی هست اما خدا کنه  باعث نشه که خاطره بدی توی ذهنمون بمونه، که اینم کمی احتیاط میطلبه
دید و بازدید عید هم که بسیار بسیار علی هست اگه آجیل ونقل و نبات مجلسامون نشه غیبت این واون
کاری که بد نیست این روزها انجام بدیم(به نظرم واجبه) اینه که به حساب وکتاب یک ساله خودمون برسیم، بیایم وبشینیم و ببینیم توی سالی که گذشت چقدر گناه کردیم، چقدر حرف خدا و پیامبر و ائمه رو رو زمین گذاشتیم،چقدر....
واز اونطرف چقدر کارهای خداپسندانه انجام دادیم، چقدر دستورات خدارو انجام دادیم، چقدر دل امام زمان رو شاد کردیم،چقدر پشتیبان نایبش بودیم، چقدر کار خلق خدارو راه انداختیم و.....
بعدش هم بیایم از اینا به یه جمع بندی برسیم که ایشالا تو سال آینده اون کارهاییرو که باید ادامه بدیم کدوماست، اوناییرو که باید انجام ندیم کدومه، ونهایتا به این جمع بندی برسیم که لحظه سال تحویل قراره چه عهدی رو با خدا ببندبم برای اجرا توی سال89 ، وبدونیم که برای اجرای اونا باید ازخدا چه چیزها وتواناییهارو بخوایم
به نظر منبر میاد ولی اینارو برا خودم نوشتم، یه نوع دفترچه یاد داشت
در آخر هم از همتون موقع تحویل سال التماس دعا دارم


آخرین ماه سال

ارسال شده توسط حاجی در 88/12/13:: 4:14 عصر

سلام

میلاد پر خیر وبرکت پیامبر خوبی ها و همچنین فرند پاکش رو به همتون تبریک میگم
ایشالا که هممون بتونیم پیروان خوبی برای آنها باشیم وراهشونو دنبال کنیم
الان دیگه توی ماه آخر سال هستیم ویه سری چیزها رنگ و بوی خاصی گرفته
خریدهای عید، مسافرت های نوروزی، ازدواجها و....
چند سالی هست که یه برنامه کشوری به نام اردوهای راهیان نور برگزار میشه که معمولا از الان شروع میشه تا پایان تعطیلات عید نوروز
این اردوها که به بازدید از مناطق جنگی 8سال دفاع مقدس میپردازه، اگه بابرنامه ریزی باشه واقعا تاثیر زیادی داره،خیلی خوبه که بتونیم ههمون استفاده کنیم،اگه یه بار بریم دیگه هرسال دلمون روز شماری میکنه تا دوباره بریم.
 امروز صبح چندتا از دوستهام توی دانشگاه های مختلف راهی این اردو شدن، ما هم برنامه ریزیهاشو کردیم وایشالا آخر هفته دیگه حرکت میکنیم

درپایان هم یه حدیث از پیامبر تقدیموتون میکنم: ((سوگند به خدا اگر یکی از شما در قیامت با کوهی از اعمال بیاید اما فاقد ولایت علی ابن ابیطالب باشد، خدا او را به رو در آتش افکند.))


کنکور راشد

ارسال شده توسط حاجی در 88/12/5:: 12:19 عصر

امسال بنده هم کنکور ارشد رو دادم، البته به صورت آزمایشی چون هنوز لیسانسمو نگرفتم و اصلا هم فرصت نکردم برا کنکور بخونم، اما برا آشنایی خوب بود
یکی از نکات جالب کنکور امسال این بود که به صورت آزمایشی برخی از رشته هارو به صورت نوین کنکور گرفتن که رشته من هم جزوش بود، به این صورت که دفترچه سوال و پاسخنامه هرفرد در پاکت دربسته وبه نام خودش بود، البته نه اینکه سوالها فرق کنه، اما سوالها  یا گزینه های جواب جابجا بود، به این صورت که مثلا سوال شماره 52من سوال شماره 50 بغل دستیم بود ودر بعضی موارد هم که شماره سوال یکی بود گزینه الف من گزینه ج بغل دستیم بود.
یک نکته دیگه هم برا من این بود که این کنکور اولین کنکوری بود که اصفهان دادم. یه چند تا عمل رو دیدم که تاحالا نه جای دیگه دیده بودم ونه شنیده بودم:
سرویس دانشگاه صنعتی اصفهان(حوزه امتحانی من اونجا بود) از اصفهان روزهای عادی 2تا بلیط میگیره ومیبره دانشگاه(دانشگاه صنعتی اصفهان در حومه اصفهان قرار داره) توی این سه روز که کنکور بود 4تا بلیط میگرفت!!!!!!
مطلب بعدی که واقعا جای هیچ حرفی رو باقی نمیزاره این بود که دم در دانشکده ها که دیگه میخواستیم بریم داخل وبازرسی میکردن باید موبایل هارو تحویل امانتداری میدادیم، که به ازای هر موبایل مبلغ 200تومن میگرفتن!!!!!
تازه بعضی از دانشکده هاش که به هم پل ارتباطی داشت تمام درهارو بسته بودن وفقط از 1در بازرسی میکردن ومیفرستادن داخل(به دلیل اینکه نیروی کمتری مورد استفاده قرار بگیره) که همین امر باعث شد نتونن تمام داوطلبین رو تو ساعت مقرر بفرستند داخل وکنکور نیم ساعت دیرتر شروع شد!!!! و بدتر از همه اینکه باید نیم ساعت تو صف می ایستادیم تا بریم داخل که واقعا ذهن رو میریخت به هم.
اینجاست که آدم صحت این موضوع رو میفهمه:      تانباشد چیزکی        مردم نگویند چیزها
و در آخر هم که عجب کنکور سختی بود، البته شاید یکی ازدلایلش این بود که نخونده بودم، اما کلا با کنکورهای قبلی فرق داره


دانشگاه آزاد2

ارسال شده توسط حاجی در 88/11/25:: 11:10 صبح

از کنکور بیایم بیرون وبریم سراغ شهریه ها
اگرمبالغی رو که تو این پست نوشتم کم یا زیاد هست، بگید تا درستش کنم،من اینارو از اطلاعات چند نفر که چند سالی هست فارغ التحصیل شدند نوشتم،احتمالا مبالغ تغییر کرده!
((دانشگاه آزاد اسلامی موسسه ای غیرانتفاعی وغیردولتی است. هیچ شخصی اعم از حقیقی یا حقوقی در آن سهمی نداشته وتمام دریافت های آن درخود دانشگاه هزینه می شود. هیچ کس حق برداشت مبلغی به عنوان سهم یا سود ندارد. تراز مالی دانشگاه هرسال به تصویب مراجع قانونی می رسد وقابل ارائه بع عموم مردم است.))
این مطلب رو پشت جلد تمام دفترچه های کنکور دانشگاه آزاد نوشته، چند تا نکته قابل تامل داره:
تمام دریافت ها درخود دانشگاه هزینه میشود دوپهلو هست، منظور واحد دانشگاهی هست یا کل دانشگاه آزاد؟ اگرمنظور کل دانشگاه آزاد هست ، چرا پولیرو که دانشجوی دانشگاه آزاد شیراز میده باید خرج دانشجوی دانشگاه آزاد مرودشت بشه؟ واگر منظور واحد دانشگاهی هر دانشجو هست پس اون مبلغی(چند سال قبل 50000تومان بوده) که جدا از شهریه هر دانشجو موقع ثبت نام به حساب بانک ملی شعبه زبرجد تهران میریزه چیه؟
دررابطه با شهریه حرف وحدیث زیاده، من اینجا یه سوال مطرح میکنم:
طبق قانون دولت برای دانشجوهای شبانه هیچ هزینه ای صرف نمیکند، وتمام هزینه های دانشجوی شبانه باید از خودش گرفته بشه.
چرا شهریه دانشجوی دانشگاه آزاد در مقاطع کاردانی وکارشناسی و کارشناسی ناپیوسته حدودا 2برابر شهریه دانشجوی دوره شبانه هست؟
وبازم چرا شهریه دانشجوی دانشگاه آزاد در مقاطع مختلف(به جز ارشد)نسبت به دانشگاه های غیرانتفاعی رتبه الف 2برابر ودانشگاه های غیر انتفاعی رتبه ب 5/2برابر هست؟(دانشگاه های غیر انتفاعی رتبه ب ازنظرامکانات پایین تراز دانشگاه آزاد هست اما رتبه الف ها اگه بالاتر نباشن هم سطح هستند)
آیا روسای دانشگاه های غیر انتفاعی از جیبشون خرج تحصیل دانشجو رو میدن یا اینکه دانشگاه آزاد پول زور میگیره؟
یه سوال کوچیک  دیگه:
آیاتاحالا کسی تراز مالی دانشگاه آزاد رو دیده؟
آیا تاحالا کسی تراز مالی یکی از واحد های دانشگاه آزاد رو دیده؟
یا اصلا مراجع قانونی تصویب کننده این تراز مالی چه کسانی هستند؟
از این سوال ها تادلتون بخواد هست که بی پاسخ هم مونده، تازه این سوالات تو ذهن یه دانشجویی هست که تا حالا تو دانشگاه آزاد تحصیل نکرده، احتمالا دانشجوهای خودش سوالات بسیار بیشتری دارن!!!


22 بهمن خروش وبلاگ نویسان ایرانی

ارسال شده توسط حاجی در 88/11/20:: 4:32 عصر

با سلام

من متن رو نمینوویسم

لینک زیر رو بخونید بد نیست

22 بهمن و خروش انقلابی وبلاگ نویسان ایرانی

 


دانشگاه آزاد1

ارسال شده توسط حاجی در 88/11/19:: 12:18 عصر

سلام
مدت زیادی یه سوال تو ذهنم هست که به جواب منطقی !    نمیرسم.
چرا دانشگاه آزاد اینقدر پول میگیره؟
نه فقط شهریه رو میگم، همه چیرو میگم ، حتی دفترچه کنکورشو
من که تا حالا 1ریال پول هم به دانشگاه آزاد ندادم به جز پول دفترچه های کنکورشو
اما وقتی کمی دقت کنیم میبینیم که دانشگاه آزاد از همون ابتدا پول زیادی میگیره
تمام دفترچه کنکورهای دانشگاه آزاد(کنکورهای مختلف) قیمتشون بالاتر از دفترچه کنکورهای سازمان سنجش(اعم از سراسری، علمی کاربردی و ...) هست، مثلا دفترچه کنکور ارشد دانشگاه سراسری 9500+1000تومان (هزینه ثبت نام+هزینه دفترچه) هست ودفترچه کنکور ارشد دانشگاه آزاد 28000+1000تومان هست که البته یه 500تومان هم نمیدونم از کجا کشیده بودن روش وسرجمع29500تومان فروخته میشد.
اینجا یه سوال اساسی هست: آیا دانشگاه آزاد پول زور میگیرد یا سازمان سنجش روی کنکورهاش بودجه دولتی هزینه میکنه؟
با یکم تفکر و حساب وکتاب به این نتیجه میرسیم که هزینه هر کنکور با کمی بالا و پایین حدود 10000تومان هست، پس چرا دانشگاه آزاد پول زور میگیرد؟
یه سوال دیگه هم هست، اینکه چه فرقی میان کنکورهای مختلف(کارشناسی پیوسته،کاردانی،کاردانی به کارشناسی،ارشدو...) هست که باعث این تفاوت قیمت ها میشه؟ یعنی واقعا هرکسی میخواد کنکور مرتبه بالاتری رو بده باید بیشتر پول بده؟؟؟؟ چه منطق جالبی!!!!
یه نکته دیگه، چرا دانشگاه آزاد فروش اینترنتی دفترچه کنکور رو نداره؟
برا کنکور سراسری راحت درعرض کمتر از نیم ساعت از وقتی نیت کردم که ثبت نام کنم پرینت نهایی ثبت نام رو گرفتم، براکنکورآزاد در عرض بیش از 48ساعت از وقتی تصمیم ثبت نام گرفتم موفق به ثبت نام شدم.
برا سراسری همه کارشو اینترنتی کردم یعنی هم دفترچه رو اینترنتی گرفتم و هم هزینه رو اینترنتی دادم ثبت نام هم که اینترنتی بود.
برا دانشگاه آزاد گزاشتم روز آخربه این امید که اینترنتی همه کاراشو بکنم.رفتم داخل سایتش دیدم فروش اینترنتی نداره ، رفتم 5-6جا تموم کرده بود،5شنبه هم بود، خلاصه بعداز تمدید شدن افتاد برا شنبه صبح اینجوری بود که دانشگاه آزاد نزدیک بود 30000تومان پول گیرش نیاد.

تو پست بعدی منتظر ادمه این داستان باشید...........


زود دیر میشود

ارسال شده توسط حاجی در 88/11/13:: 10:40 عصر

سلام

چقدرزود گذشت

4روز مثل برق و باد گذشت

مثل همیشه بازهم وقتی زمان وداع رسید افسوس خوردم که چرا بیشتر استفاده نبردم

بازم دست به دامن امام رضا شدم که زودتر دعوتم کنه تا دوباره برم پیشش

بازم ازامام رضا خواستم که تا دفعه بعد که دعوتم میکنه، خودش کمکم کنه که خودمو حفظ کنم

بازم شیطون با تمام قوا منتظر من بود

بازم نفسم از 100تا شیطون بدتر بود وقبل از اون وارد عمل شد

بازم......

یا امام رضا

کمکم کن تابتونم خودمو حفظ کنم


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >



بازدید امروز: 6 ، بازدید دیروز: 11 ، کل بازدیدها: 179967
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ