مراسم ارتحال امام خمینی(ره)
ارسال شده توسط حاجی در 87/3/12:: 5:2 عصرسوار بر اتوبوس، با شوق و ذوق خیلی زیاد، میخواستیم حرکت کنیم به سمت تهران، برای شرکت تو مراسم رحلت امام
به همراه یه کاروان که از طرف اداره ای که بابام توش کار میکردن راه افتاده بود( مسوول کاروانشم پدرم بودن)
دروازه قرآن که رسیدیم اتوبوسهای خیلی زیادی ایستاده بودن، ایستگاه های صلواتی زیادی اونجا بود، یخ،آبمیوه،کنسرو و....
جاده به شدت شلوغ بود، پر از انواع اتوبوسها، حتی تعداد زیادی خط واحد هم تو جاده دیده میشد
هر جا می ایستادیم واسه نماز و یا هر چیز دیگه، کلی شلوغ بود، حتی واسه گازوئیل هم باید مدتها تو صف می ایستادیم
بالاخره رسیدیم به تهران، یادمه که مجبور بودیم مسافت خیلی طولانی رو پیاده بریم
به پیشنهاد پدرم چفیه هامونو خیس کردیم انداختیم رو سرمون تا گرمی هواقابل تحمل بشه
با چه شور واشتیاقی همه داشتن میرفتن به سمت حرم
یادش به خیر ،چند سال پشت سر هم میرفتم، سه یا چهار سالی شد
اون موقع دبستان بودم
بعدش دیگه به خاطر برخورد با امتحانام نتونستم برم واسه مراسم رحات، اما هنوزم خیلی دویت دارم برم
جهت شادی روح بزگ امام خمینی(ره) صلوات