سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برق

ارسال شده توسط حاجی در 87/5/9:: 10:14 صبح

((عید مبعث مبارکباد))

 

بازهم برق رفت، این هفته تو چهار روز، سه روزش برق رفته

تو این 7-8 سال که اینجا زندگی میکنیم، یادم نمیاد که بیش از 4-5 مرتبه برق خونمون رفته باشه، که 2-3بارش به خاطر آپارتمانهای جدید اطرافمون بود که کابل هارو عوض کردن.

اما حالا، به خاطر خشکسالی کمبود برق داریم، یا باید خاموشیهارو تحمل کنیم یا صرفه جویی کنیم

من یه چندتا راه حل واسه صرفه جویی تو برق به ذهنم رسیده که تو خونه خومون اکثر اوقات اجرا میشه.

چندتا راه هست که همه جا میگن،استفاده از لامپ کم مصرف و...من اینارو دیگه نمیگم

_وقتی کولر روشنه در و پنجره باز نمونه که خیلی انرژی رو هدر میده

_در یخچال وفریزر رو کمتر باز کنید ومدت باز بودن اونهارو هم کم کنید، اگه چهار بار در یخچال رو باز وبسته کنید وهربار درش به اندازه گذاشتن یا برداشتن یک قلم جنس باز بمونه، انگار یک بار یخچال رو کامل خاموش کردید،سرماش کاملارفته ودوباره روشن کردید.

_تلوزیون، مانیتور،ویدئو و هردستگاه دیگه ای که حالت ((استند بای standby))یا همون آماده به مصرف داره، وقتی در حالت standby هست، یا به عبارت ساده تر وقتی تلوزینو با کنترل خاموش میکنید و آماده هست تا دوباره با کنترل روشن کنید، به اندازه یک لامپ100 برق مصرف میکنه، یعنی میتونید به جای اون 5تا لامپ کم مصرف استفاده کنید

_تو مغازه یا جاهایی که روشنایی زیاد نیاز داره، به جای اینکه 1لامپ گازی 500وات ویا لامپ 400وات (که به لامپ خیاری معروف هست) از لامپ کم مصرف استفاده کنید، حساب کنید به جای 1لاکپ 500 میشه 25 تا لامپ کم مصرف استفاده کرد، تازه چونکه میشه تو نقاط مختلف استفاده کرد، میشه نور پردازی مورد نظر رو تو بهترین حالت انجام داد، برای داخل ویترین یا جاهای نما که از لامپ های هالوژن استفاده میشه، همونم کم مصرفش اومده،جالب اینجاست که نورش خیلی بیشتر از هالوژن عادی هست،عمرشم که تو چند ماهی که از هر دوتاش استفاده کردم کم مصرفه نسوخت اما اون یکی سوخت، مصرفشم کمتر از0/2 هالوژن عادی هست

اگه آدم بخواد بگرده دنبال راههای ساده صرفه جویی خیلی زیاد هست

من اینجا فقط چند تاشو گفتم


محمدپور دستگیر شد

ارسال شده توسط حاجی در 87/5/6:: 10:57 صبح

امروز صبح یه خبر دیدم که حال کردم

مالک برج های دوقلوی تجارت جهانی شیراز بازداشت شد

این خبرو که دیدم گفتم شاید بازم صحت نداشته باشه

سریع تو خبرگزاریهای دیگه دنبال خبر گشتم، همزمان هم زنگ زدم به یکی از رفقا که پدرش عضو شورای شهر هست، وصحت قضیه واسم حتمی شد

این جریان برج تجارت جهانی شیراز هم قضیه خیلی پیچیده ای شده بود که الحمدلله به کمک خدا داره درست میشه

کل ماجرای دستگیری هم از این جریان بوده که این بنده خدا(صاحب ملک، جناب محمدپور) پروانه ساختمانی جعلی میسازه و از یکی از بانکهای خصوصی مبلغ کلانی(پنجاه میلیارد تومان) وام میگیره، بعد از مدتی دوباره درخواست وام 20میلیارد تومانی میده، بانک از شهرداری استعلام میگیره و مشخص میشه که همچین پروانه ای از طرف شهرداری صادر نشده و این بنده خدا سریع دستگیر میشه.

درخواست من از کلیه مسوولین دادگستری و مسوولین مربوط به این امر این هست که هرچه سریع تر این قضیه رو پیگیری کنن و مردم شیراز و ایران رو از روند پیگیری کار با خبر کنن.

در اینجا هم باید از کلیه مسوولینی که در این 1ساله پیگیر قضایا بودن از جمله شهردار شیراز در آن زمان و شهردارهای تمام مناطق شیراز و چند تن از اعضای شورای شهر پیشین و چند تن از اعضای شورای شهر فعلی تشکر وقدر دانی کنم.

 

 

خبرهای مرتبط:

امید به برخورد با دانه درشت ها

دستگیری مالک جوان برجهای دوقلوی شیراز

مالک برج های دوقلوی تجارت جهانی شیراز بازداشت شد


تصادف

ارسال شده توسط حاجی در 87/5/4:: 5:21 عصر

دیشب با برادرم جایی بودیم، داشتیم برمیگشتیم خونه

ساعت حدودای12:40 شب تو بلوار چمران داشتیم میرفتیم ، آروم واز لاین 2(از سمت راست لاین های خیابون شماره گذاری میشه برا مثال لاین 1 لاین پارکینگ هست ولاین 3 یا 4 لاین سبقت)

یه لحضه یه سمندLX با سرعت دست کم200کیلومتر از سمت راست ما یعنی لاین 1 سبقت گرفت

گفتم این یارو خیلی احمقه، داداشم گفت  قبلا هم خودت همینجور بودی، گفتم آره اما من کنترلم رو ماشین خوب بود مثل این ماشینم این ور و اون ور نمی رفت.

خلاصه تو همین بحث ها بودیم و شاید بیش از 20 ثانیه طول نکشید که .........

برادرم سریع کنار بلوار پارک کرد منم با پلیس تماس گرفتم

سریع رفتم که اگه بتونم به زخمیهای احتمالی کمک برسونم

شکر خدا کسی ظاهرأ آسیب ندیده بود

باورم نمیشد کسی آسیب ندیده باشه

سمنده خورده بود به یه بنز 323(از این قدیمی ها) بنزه رفته بود وسط بلوار، خورده بود به یه تابلوتبلیغاتی، تابلو رو کنده بود بعد تو گل گیر کرده بود

من مونده بودم این بنزه چه بدنه محکمی داره که خورده به این تابلو و آدمای توش هنوز زنده هستند.

بعد دیدم سمنده پلاک شهرستانه

این بابا اومده بود شیراز، جو گرفته بودش.

واقعا خدا به هممون رحم کرد، خصوصأ به سرنشینان اون دوتا ماشین

اینجا بود که واقعأ کمبود حضور کنترل نا محسوس رو احساس کردم.


چی بگم والا

ارسال شده توسط حاجی در 87/5/1:: 12:52 صبح

خسرو شکیبایی به لقاء الله پیوست

 

این مطلبی بود که چند روز، اکثر برنامه های شبکه های رادیو و تلوزیون به نوعی بهش دامن میزدن واعلام میکردن و تلاش میکردن خودشونو ناراحت جلوه بدن

بازیگری که چندین سال فیلم و سریالهای مختلفی بازی کرده بود

بنده هم به نوبه خودم فاتحه واسه ایشون خوندم.

اما.......

 

این یه مطلب بود، که یه نفر به مرگ طبیعی فوت کرده بود ، همه جارو خبر دار کردن وچند روز صداوسیما رنگ وبوی غم گرفته بود

اینم یه مطلب بود 14جوان، 14انسان بی گناه، 14 انسان در حال توسل به ائمه، 14 نفر تو مکان مقدس حسینیه، تیکه تیکه شدن، کشته شدن، شهید شدن، دیگه خودتون یادتون بیاد که صداوسیما چه کار کرد.

من موندم مسوولین صدا و سیما چه استانی و چه کشوری، چطور میخوان اون دنیا جواب بدن؟

جناب آقای ضرغامی(اگر املاشو اشتباه ننوشته باشم) جدأ اگر من جای شما بودم یه سر میرفتم سرخاک این شهدا واز همشون حلال بودی میطلبیدم

میرفتم پیش خانواده شهدا و ازشون حلال بودی میطلبیدم

میرفتم پیش تک تک جانبازا و از همشون حلال بودی میطلبیدم

میرفتم پیش مردم شیراز و ازشون حلال بودی میطلبیدم

میرفتم تو حسینیه و از امام حسین حلال بودی میطلبیدم

سعی میکردم حد اقل برای 4ماه ودهمین روزشون یکم جبران کنم تا شاید اون دنیا کمی راحت تر باشم

و.........


اعتکاف

ارسال شده توسط حاجی در 87/4/30:: 10:0 صبح

امسال هم خدا توفیق داد و تونستم برم اعتکاف

سر برگ ژتون غذا

اعتکاف خیلی جالبه

خیلی چیزارو میشه از تو اعتکاف پیدا کنی که هیچوقت تکراری نمیشه

اعتکاف امسال فرق داشت، هم از لحاظ مادی(راحتی و خوراک و...) وهم از لحاظ معنوی

نمیدونم چرا

خیلی راحت بود

هوا خوب بود

امکاناتش خوب بود

جالب اینجاست که با همون امکانات پارسال، امسال راحت تر بود

چه صفایی داشت

با دوستان دور هم بودیم، گاهی پایه می شدیم وقرآن میخوندیم

گاهی پایه میشدیم دعا میخوندیم

گاهی پایه میشدیم سر میزدیم به واحد ها و ...

گروه ما خیلی شلوغ بود و همه هم دور هم بودیم

19-20 نفر بودیم

خوراک هارو با هم میگرفتیم

سفره (همرامون آورده بودیم) پهن میکردیم و میشنستیم دورش

خیلی صفا داد

جای همگی خالی بود

اینم چندتا عکس:

 ظروف حاوی افطار

 

بسته بندی مخلفات افطار توسط معتکفین

 

 

سفره افطار گروه ما (20نفر پای یک سفره)

 

 

 

 

بدون شرح

کنکور کاردانی به کارشناسی

ارسال شده توسط حاجی در 87/4/22:: 10:11 صبح

سلام

دیروز بالاخره کنکور کاردانی به کارشناسی دانشگاه دولتی رو دادم

ایشالا از این به بعد دوباره وبلاگمو به روز میکنم

چندتا مطلب راجع به کنکور کارشناسی ناپیوسته امسال:

1_ نمیدونم دلیل خاصی داشتن یا اینکه از بی نظمی بود یا اینکه زودتر آماده نشده بود، کارت کنکور رو میگم، آخه خیلی دیر دادن

معمولأ کارت رو سه تا چهار روز قبل از کنکور توزیع میکنن، اما امسال فقط دو روز قبل کارت رو میدادن،یعنی جمعه کنکور بود چهارشنبه کارت میدادن، تازه اطلاع رسانی هم در این رابطه کم بود

این امر برا داوطلب ایجاد استرس میکنه، که حالا کی کارت میدن ، کجا کارت میدن، حوزه امتحانیش کجاست و ...

2_ چند هفته پیش اخبار رو دیدم که رئیس سازمان سنجش گفت سوالای کنکورهای امسال مفهومی طراحی شده، یعنی نکاتی رو که آموزشگاه های کنکور آموزش میدن فایده ای نداره.

همون موقع پیش خودم گفتم مگه میخوان چیکار کنن، درس که همون درسه، سوالاشم حتمأ تو همون رنج هست

اما دیروز دیدم که این کارو کرده بودن.

دروس عمومی رو چونکه تقریبا نخونده بودم نمیتونم دربارشون نظر بده

اما دروس تخصصی رشته خودمو میتونم نظر بده چونکه بفهمی نفهمی یه چیزایی خونده بودم !!!!

از 105-110 تا سوال تخصصی که اومده بود حداکثر20-25 تا از سوالا مفهومش مثل کنکور سالهای گذشته بود

مابقی سوالاش از زمین تا آسمون با گذشته تفاوت داشت، فقط اگه درس رو کاملا (نه فقط نکات کلیدی و کنکوری، بلکه مفهوم درس رو)یاد گرفته بودی میشد جواب بدی.

3_ دیروز که رفتم دانشکده علوم تربیتی (داخل مجموعه ارم دانشگاه شیراز) که کنکور بدم، معنی دانشگاه رو فهمیدم

آقا هرجاشو میخواستم با دانشگاه خودم که کاردانیمو توش گرفتم مقایسه کنم نمیشد، از نگهبانیش بگیر تا (بلانسبت) سرویس بهداشتیش

تازه خیر سرم دانشگاه دولتی بودم.

از در مجموعه که اتوبوس کولر دار خود دانشگاه سوارت میکرد تا در دانشکده، البته راهشم زیاد بود، با اتوبوس بیش از 7-8 دقیقه تو راه بودیم، هر دانشکده ای هم اتوبوسش جدا بود.

تو ساختمونشم که نمیدونم چه سیستم برودتی داشت کار میکرد که تو این گرما تمام محیط دمای بسیار مناسب وآرامش بخشی داشت، کلاساشم که پله ای بود، هر کلاس هم یه سیستم کامپیوتر متصل به ویدئو-پرژکتور داشت و خیلی امکانات دیگه که شاید یه وقت دیگه بنویسم

در آخر هم دعا یادتون نره که ایشالا هرجا خیر و صلاحم هست قبول شم.


تعطیلی موقت(یک ماهه)

ارسال شده توسط حاجی در 87/3/22:: 1:1 عصر

سلام


آقا بنده با اجازتون یه چند تا امتحان دارم


بعدشم که 21تیر ماه کنکور کاردانی به کارشناسی سراسری رو دارم ایشالا


به خاطر همین از امروز تا بعد از کنکور به روز نمیکنم


ولی بعد از کنکور 22 یا 23 تیر ایشالا به روز میکنم


همگی موفق باشید


منو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید


مسابقه ریحانه عشق

ارسال شده توسط حاجی در 87/3/20:: 3:20 صبح

سلام

مسابقه فرهنگی مذهبی ریحانه عشق به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) توسط  سایت حاج حمید در حال اجراست

مسابقه خوبی هست

هم اینکه مجبور میشیم بریم یه کتاب مفید رو بخونیم

هم اینکه اطلاعاتمون درباره مادرمون زیاد میشه

هم اینکه از سخنان ایشون(حضرت زهرا(س) ) بهره مند میشیم

هم اینکه شاید سکه گیرمون اومد

برای اطلاعات بیشتر وشرکت تو مسابقه اینجا کلیک کنید

 


مراسم ارتحال امام خمینی(ره)

ارسال شده توسط حاجی در 87/3/12:: 5:2 عصر

سوار بر اتوبوس، با شوق و ذوق خیلی زیاد، میخواستیم حرکت کنیم به سمت تهران، برای شرکت تو مراسم رحلت امام

به همراه یه کاروان که از طرف اداره ای که بابام توش کار میکردن راه افتاده بود( مسوول کاروانشم پدرم بودن)

دروازه قرآن که رسیدیم اتوبوسهای خیلی زیادی ایستاده بودن، ایستگاه های صلواتی زیادی اونجا بود، یخ،آبمیوه،کنسرو و....

جاده به شدت شلوغ بود، پر از انواع اتوبوسها، حتی تعداد زیادی خط واحد هم تو جاده دیده میشد

هر جا می ایستادیم واسه نماز و یا هر چیز دیگه، کلی شلوغ بود، حتی واسه گازوئیل هم باید مدتها تو صف می ایستادیم

بالاخره رسیدیم به تهران، یادمه که مجبور بودیم مسافت خیلی طولانی رو پیاده بریم

به پیشنهاد پدرم چفیه هامونو خیس کردیم انداختیم رو سرمون تا گرمی هواقابل تحمل بشه

با چه شور واشتیاقی همه داشتن میرفتن به سمت حرم

یادش به خیر ،چند سال پشت سر هم میرفتم، سه یا چهار سالی شد

اون موقع دبستان بودم

بعدش دیگه به خاطر برخورد با امتحانام نتونستم برم واسه مراسم رحات، اما هنوزم خیلی دویت دارم برم

جهت شادی روح بزگ امام خمینی(ره) صلوات


اشتباه

ارسال شده توسط حاجی در 87/3/7:: 9:52 صبح

((سلوی)) اسم مرد هست یا زن( مونث یا مذکر)

ایم سوالی بود که پسر خالم از من پرسید!

کل ماجرا:

تلفن زنگ زد، از خونه خالم بود، گوشیرو برداشتم، پسر خالم بود

_سلام

_سلام

_خوبی؟

_ممنون، میگما یه سوال

_بگو

_((سلوی)) اسم مرد هست یا زن؟

_چطور؟

خلاصه واسم تعریف کرد که این ترم یه درسی گرفته که اسم استادش((سلوی .......))بوده

چند جلسه رفته سر کلاس تا اینکه اون حادثه(انفجار بمب تو کانون) پیش اومد ودیگه نتونسته بره دانشگاه(آخه جانباز شده بود)

الان که رفته بود، مدیر گروهشون برا استاداش نامه نوشته که امتحانای میانترمشو براش تاثیر ندن(چونکه نتونسته بود بده)

میگفت وقتی رسید به این استاد دیدم نوشته((سرکار خانم .....))

اینم گفته بود این استاده مرد هست نه زن، اونم گفته که ما استاد با همچین فامیلی همین یکیو داریم اونم زنه

خلاصه اینجا بوده که میفهمه چند جلسه اشتباه رفته سر کلاس یه استاد دیگه که همون درس رو تو همون ساعت ارائه داده بوده.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >



بازدید امروز: 8 ، بازدید دیروز: 34 ، کل بازدیدها: 182868
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ